افرادی که در یک تخصص به خرد برسند به سادگی می توانند تخصص های دیگر را نیز یاد بگیرند.
وقتی دیدید کسی حرف های پیچیده می زند شک نکنید یا نادان است و خودش هم درکی از آن موضوع ندارد یا کلاه بردار است و می خواهد جیب شما را بزند، به عنوان مثال وقتی مشکلی برای یک وسیله شما به وجود می آید و اون رو پیش تعمیرکاران می برید اغلب حرف های قلمبه سلمبه می زنند تا بتوانند برای کارهای خیلی ساده پول بیشتری از شما بگیرند.
این مورد در جامعه اساتیدی که شب ها صفحاتی از کتاب را حفظ می کنند تا فردا به دانشجوها تدریس کنند هم زیاد دیده شده که میگفتن فلان استاد دانش و تخصص بالایی داره ولی قدرت انتقال نداره!
از نظر من کلا چیزی به اسم قدرت انتفال وجود نداره و اگه شما یک موضوع را خوب بلد باشید به راحتی می توانید آن را انتقال دهید.
آلبرت انیشتن میگه: اگر نتوانید موضوعی را به یک کودک 6 ساله توضیح بدهید، خودتان هم درکی از آن ندارید.
فرقی نداره در سال 1048 میلادی در کشور ایران و در شهر نیشابور به دنیا اومده باشی و شاعر شده باشی یا در سال 1950 میلادی در کشور دانمارک و در شهر آرهوس به دنیا اومده باشی و دانشمند علوم کامپیوتر شده باشی؛ به مردم خدا خدمت کن تا خدا برای تو بهترین ها را قرار دهد.
بیایید با هم به دو اثر از دو نفر از بزرگان تاریخ بپردازیم؛ یکی خیام نیشابوری شاعر و خالق “رباعیات خیام” و دیگری بیارنه استراس تروپ دانشمند علوم کامپیوتر و خالق “سی پلاس پلاس”.
شعر
ما لُعْبَتِکانیم و فلک لُعبَت باز، از روی حقیقتی نه از روی مَجاز؛
یک چند درین بساط بازی کردیم، رفتیم به صندوقِ عدم یک یک باز!
این شعر از خیام به فلسفه ی سرنوشت و گذرای بودن انسان در دنیا اشاره دارد. در اینجا انسان ها مانند عروسک هایی هستند که فلک (سرنوشت) با آن ها بازی می کند و در نهایت به “صندوق عدم” باز می گردند.
برنامه نویسی
#include <iostream>
using namespace std;
class Toy {
public:
Toy() {
cout << "Toy created" << endl;
}
~Toy() {
cout << "Toy destroyed" << endl;
}
void play() {
cout << "Playing with the toy" << endl;
}
};
int main() {
{
Toy toy;
toy.play();
} // Here the toy object is destroyed and the destructor is called
cout << "The toy is now gone!" << endl;
return 0;
}
در برنامه نویسی، به ویژه در سی پلاس پلاس می توان این مفهوم را به چرخه ی زندگی یک Object ربط داد. هر Object از لحظه ساخته شدن (Construct) تا لحظه ی تخریب (Destruct) وجود دارد و وظایفی را انجام می دهد و در نهایت از بین می رود. این فرآیند به نوعی مشابه همان بازی است که با اشیاء (یا به نوعی “عروسک ها”) انجام می شود.
نتیجه گیری
“ما لُعْبَتِکانیم”: ما مثل عروسک یا همان شیء هستیم که از کلاس Toy ساخته شده ایم.
“فلک لُعبَت باز”: کدی که رفتار این شیء را کنترل می کند، شبیه “بازیگر” سرنوشت است.
“یک چند درین بساط بازی کردیم”: تابع play نشان دهنده این است که شیء (عروسک) برای مدتی فعال است.
“رفتیم به صندوقِ عدم”: پس از اینکه بلوک برنامه به پایان رسید، destructor فراخوانی می شود و شیء از بین می رود، همان طور که ما به عدم باز می گردیم.
این کد چرخه ی حیات اشیاء را که با آغاز و پایان همراه است، مشابه فلسفه ی مطرح شده در شعر خیام نشان می دهد.
در پایان همانطور که می دانید یکی از صفات خدا؛ عالم است و شاید فکر کنید چگونه ممکن است که خدا همه چیز را می داند و عالم است!
زیرا تمامی آن چیزی که بشر برای خود از آن یک اقیانوس بی انتها ساخته است برای خدا قطره ای بیش هم نیست.
دیدگاهتان را بنویسید